بچه ها این شعرمال گل آقاست من خوندمش دیدم قشنگه واسه شمام گذاشتم.
آن یک ناوی به کشتی در نشست گفت با شیخ کویت آن خودپرست
هیچ دیدی مین به دریا گفت لا گفت پس شدنصف نفتت برفنا
گربریزی نفت را در کوزه ای چندارزد؟قیمت خربوزه ای
نفت ارزان از شما پرچم ز ما ناوگان از ما وکشتی از شما
بیرق از یانکی زتاجر روسری از امیران کله از ما توسری
توندیدی مین به کشتی چون کند جردهد ، سوراخ کند ، داغون کند
ناگهان دیدی ز دستت نفت رفت نفت خود را تو مده از دست مَفت
( مَفت گفتم نیت من بوده مُفت مولوی هم این چنین شعری نگفت )
من نمی ترسم ز (مین) و فشفشه من چنان فیل و تو مانند پشه
خوب کردی آمدی wellcome تعال با منی از مین و موشک بی خیال
این بگفت و راندکشتی روی آب ناو هارا گشت یارو توی خواب
برچسبها: